در تپش نگاهت می نالم

بارالها

برای همسایه ای که نان مرا ربود نان،

برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی،

برای آنکه روح مرا آزرد بخشایش

و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق

میطلبم.

با ترنم وجودت ای دوست زنده هستم
هر که هستم هر چه هستم از تو هستم

در تپش نگاهت می نالم ...

بارالها

برای همسایه ای که نان مرا ربود نان،

برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی،

برای آنکه روح مرا آزرد بخشایش

و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق

میطلبم.

با ترنم وجودت ای دوست زنده هستم
هر که هستم هر چه هستم از تو هستم

در تپش نگاهت می نالم ...

بارالها

برای همسایه ای که نان مرا ربود نان،

برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی،

برای آنکه روح مرا آزرد بخشایش

و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق

میطلبم.

با ترنم وجودت ای دوست زنده هستم
هر که هستم هر چه هستم از تو هستم

در تپش نگاهت می نالم ...

 جز پاکی و صداقــتــــــــــــــ گناهی نـــــدارمـــــــــ                     عاشق رنگ سیاه شبــــــــ یلدا                        آخه از روشنی هیچ خیری ندیدمــــ  خندا داره دیگه دلسوزی به حالم                 خط کشیدم روی روزای محالمــــــ                              همه ی آینده ی من واسه ی تو من فقط گذشتــــــــــــه مونده تو خیــــــــــــــــــــــــــــــــالمــــــ  تو و اون چشمتی روشن به سلامت  لحظه ها رو می کشم تو قاب ساعت  عاشق سیاهیم عاشق قربتــــ  خسته ام از تو اینهمه خیانتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در تپش نگاهت می نالم ...ادامه مطلب

این وبلاگــ  تعطیل شد    ای تکیه گاه ناتوتان از نا امیدی خسته ام... از بیم فرداهای دور بار سفر را بسته ام....... گفتی که در سختی و غم پشت  و پناه من شوی... در کوله بار زندگی فانوس راه من شوی... حالا که پشت پا زدن برای تو آسان شده.... حالا که لحظه های تو ازانه این و آن شده...        خداحافظ خداحافظ     در تپش نگاهت می نالم ...ادامه مطلب

 برای آخرین بار یادت می کنم برای آخرین بار حست می کنمــ برای آخرین بار

پشت عکستــ.............

 تویی تویی بهارمــــــ

       تویی تو دار و ندارمـــ

تویی اونحس قشنگمــــ

       تویی اون گل بهارمــــ                                  Bo0S(امضاء)

 خداحافظ

 لیاقت اینو داشتی که اون دنیامو با تو سر کنمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداحافظ میرم بی صدا

در تپش نگاهت می نالم ...

باورت بشود یا نه روزی می رسد... که دلت برای هیچ کس... به اندازه من تنگ نخواهد شد... برای نگاه کردنم، بوسیدنم، خندیدنم... برای تمام لحظه هایی که کنارم داشتی..... روزی که نیستم دلت برای همه اینها تنگ خواهد شد..... روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود.... می دانـــــــــــم روزی کــــــه نباشــــم هیــــچـــــکس تـــکـــــرار مــــن نخواهــــــد بود...... در تپش نگاهت می نالم ...ادامه مطلب

هر روز

در راه عبورت

یک گل از باغ خیالم

مینشانم به تمنای وجودت....

شاید امروز،لحظه ای خاطر من خاطرت آید!

 

در تپش نگاهت می نالم ...

............................

در تپش نگاهت می نالم ...

در تپش نگاهت می نالم ...